چرا دیکتاتور عراق علیه ملت خودش جنایت کرد؟
مجله آلمانی اشپیگل ۳۰ سال پیش و البته با چند هفته تاخیر گزارشی از بمباران وحشیانه شیمیایی حلبچه و اراده صدام حسین به تداوم این جنایات علیه ملت خودش منتشر کرد. در این گزارش همچنین به تهدید ایران برای بمباران مهم ترین حوزه های نفتی عراق در کرکوک نیز پرداخته شده است. به باور نویسنده اشپیگل، صدام با تهدید ایران مبنی بر بمباران شیمیایی شهرهای بزرگی مانند تهران بیش از هر چیز قصد «وحشت افکنی و اقدامات به اصطلاح تنبیهی» با هدف وادار کردن تهران به مذاکره دارد.
***
به ندرت اتفاق می افتد که خشم مقدس آیت الله خمینی در خارج از جهان تشیع نیز گوش شنوایی پیدا کرده و حتی با پذیرش جهانی روبرو شده باشد. اما این موقعیت را همان دشمنی برای وی پدید آورد که امورات عراق را در دست دارد یعنی صدام حسین رئیس جمهور عراق.
رهبر سالخورده انقلاب ایران هفته پیش و در پیامی که به مناسبت فرارسیدن جشن های نوروز و سال نو ایرانیان منتشر کرد بار دیگر خشم خود را متوجه آن جنگ سالار بغدادی کرد و گفت: «او حیوان درنده ای است که حتی ملت خودش را هم بمباران شیمیایی می کند.» آیت الله خمینی در این پیام نفرت و خشم خود را علیه قتل عامی فریاد کشید که جنگ ایران و عراق را در دو سوی جبهه ها به نقطه اوج وحشتناکی رسانده است یعنی حمله با گاز خردل علیه شهر کوهستانی حلبچه واقع در شمال عراق که در اواسط مارس اتفاق افتاد و بیش از ۵ هزار غیرنظامی را که غالبا کُرد بودند به کام مرگ کشاند.
این شدیدترین عملیات از نوع جنگ شیمیایی به شمار می رود که از زمان جنگ اول جهانی سراغ داریم. در جنگ اول جهانی نیز جبهه های غرب گرفتار چنین حملاتی شده و ده ها هزار آلمانی، فرانسوی و بریتانیایی کشته و یا نابینا شدند و یا تا آخر عمر از پیامدهای مسمومیت گازی رنج کشیدند. تصاویر جسدهای مچاله شده و نوزادان مرده در آن خیابان های خاکی شهر به همه دنیا ارسال شد. مدیران تبلیغاتی تهران که معمولا در رابطه با رسانه های غربی همکاری کمی نشان می دهند این بار ده ها خبرنگار و عکاس را با هلی کوپترهای جنگی به حلبچه بردند تا به گفته یکی از مقام های ایرانی «به دنیا نشان دهند که صدام و رژیم او تا چه اندازه بی رحم و شیطان صفت است». آن تصاویر دلخراش از پدر و مادرانی که برای حفاظت از فرزندانشان خود را به روی آن ها انداخته بودند و البته همه آن ها جان خود را از دست داده بودند، دنیا را تکان داد.
ایرانی ها البته از تاثیر تبلیغات کاملا آگاهی دارند و در این رابطه سنگ تمام گذاشتند: یک فروند جمبوجت ایران که نام «کردستان» بر بدنه آن به چشم می خورد در وین، ژنو، فرانکفورت، پاریس و نیویورک به زمین نشست و در هر توقفی چندین تن از سربازان و غیرنظامیان به شدت مجروح شده از گاز خردل را پیاده کرد و این افراد همگی به بیمارستان ها منتقل شدند. پیش از انتقال به بیمارستان هم عده ای از این مجروحان با حضور کارمندان سفارت ایران مصاحبه تکان دهنده ای داشتند.
اگرچه حمله شیمیایی اخیر عراق اولین حمله از این نوع از آغاز جنگ هشت ساله خلیج [فارس] محسوب نمی شود اما اولین بار است که این حملات شیمیایی نه علیه نیروهای تحت امر آیت الله خمینی و غیرنظامیان ایرانی ساکن دهکده ها و شهرهای مرزی ایران بلکه علیه شهروندان عراقی و در داخل قلمرو این کشور انجام شده است.
صدام حسین در واقع ساکنان کرد حلبچه را مجازات کرد زیرا به گفته یکی از سخنگویان دولت بغداد این مردم نه تنها در برابر «اشغال شهر توسط نیروهای ایرانی» مقاومت نکردند بلکه «از اشغالگران با هلهله و شادی» استقبال کرده بودند و البته این همدلی مردم حلبچه با ایران تعجبی ندارد زیرا این پاسداران ایرانی و تحت امر آیت الله خمینی و رزمندگان کرد مقاومت بودند که ساکنان حلبچه را از شر آن حاکم منفور عراق آزاد کردند.
کردها با جمعیتی ۱۶ میلیونی که در عراق، ایران، سوریه، شوروی و ترکیه پخش شده اند از دهه ها پیش جنگ بیهوده ای را برای داشتن کشوری مستقل برای خود آغاز کرده اند. صدام حسین چندین سال این باور را به سه میلیون هموطن کردش تلقین کرد که می توانند به داشتن یک منطقه مستقل کردنشین در داخل خاک عراق امیدوار باشند؛ وعده ای که البته از مرحله حرف فراتر نرفت.
دو سال پیش اما ایران موفق شد که هر دو گروه پرنفوذ و از نظر تسلیحاتی مجهز کردها یعنی «اتحادیه میهنی کردستان» و «حزب دمکرات کردستان» را برای مبارزه نظامی علیه صدام متقاعد کند؛ با این وعده که پس از پایان جنگ می توان بار دیگر مذاکراتی را درباره یک منطقه خودمختار در خاک ایران آغاز کرد.
اما این اتحاد از همان روز نخست بسیار شکننده بود زیرا دو طرف نسبت به یکدیگر اعتماد لازم را ندارند. طرف کرد بر این مساله اصرار دارد که زمانی شورشیان کرد همراه با روحانیون علیه رژیم شاه مبارزه کردند با این امید که پس از سقوط شاه از حقوق سیاسی بیشتری در جمهوری اسلامی برخوردار گردند. اما نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه حضور فردی مانند آیت الله خلخالی در مناطق کردنشین ایران و اعدام ها وضعیت را بدتر کرد.
این اتحاد مسلحانه با کردها برای تهران به هر حال بسیار سودمند بود زیرا پیشمرگه های کرد دقیقا مانند پاسداران ایرانی شجاع و باانگیزه نشان می دهند و در عملیات بی شماری در شمال عراق دست بالا را داشته و همه نقاط آن منطقه مرزی را به خوبی می شناسند و صد البته از حمایت های مردم کرد نیز برخوردارند.
رزمندگان مسلمان و متعصب ایران به کمک همین متحدان کرد بود که موفق شدند در آغاز مارس گذشته و در حالی که فرماندهان نظامی در بغداد هرگز انتظارش را نداشتند، دست به یک حمله بزرگ و تازه بزنند. این حمله نه تنها در جبهه های مرزی کرانه رود مرزی شط العرب در نزدیکی دومین شهر بزرگ عراق یعنی بصره انجام شد بلکه همان گونه که استراتژیست های عراقی از مدت ها پیش انتظار داشتند، به شمال شرقی این کشور نیز رسید.
دو لشگر سپاه پاسداران در کمتر از ۴۸ ساعت موفق به تصرف یکی از مناطق استراتژیک و مهم عراق شدند، منطقه ای که وسعت آن ۶۵۰ کیلومترمربع است. بدین ترتیب نیروهای تحت امر آیت الله خمینی در حال حاضر تنها ۱۰۰ کیلومتر با حوزه نفتی کرکوک فاصله دارند، همان حوزه ای که بیش از نیمی از نفت استخراجی عراق را تامین می کند. بر اساس اعلامیه های دولت ایران در این عملیات ۱۱ هزار عراقی کشته و یا مجروح شده و ۴۵۰۰ نفر نیز به اسارت نیروهای ایرانی درآمده اند.
از سوی دیگر یگان های عملیاتی سپاه پاسداران و پیشمرگه ها طی عملیاتی سنگین و خونین تا کرانه های شرقی سد دربندی خان پیش رفته اند یعنی تا نزدیکی همان نیروگاه آبی واقع در ۲۵۰ کیلومتری بغداد که بخش بزرگی از برق مصرفی مناطق مرکزی عراق را تامین می کند. چنانچه این سد تخریب شود، عراق بیش از پیش از نظر اقتصادی با مشکل مواجه شده و افزون بر آن بخش های بزرگی از کشور را سیل فرامی گیرد.
این تهدید نظامی و اقتصادی درست در مقابل دیدگان پرزیدنت صدام حسین صورت می گیرد، همان کسی که دیگر مانند آغاز جنگ برای حاکمان کشورهای حاشیه خلیج [فارس] جذابیت نداشته و نمی تواند مانند قبل به میلیاردها دلار کمک آن ها امید داشته باشد. به همین خاطر صدام جنگ دریایی در خلیج فارس را تشدید کرده و دستور داده است که با تکیه بر برتری نیروی هوایی عراق نسبت به نیروی هوایی ایران، شهرهای ایران از جمله تهران بمباران شود.
صدام حسین قصد دارد که با یک جنجال دیگر در لوای «جنگ نفتکش ها» و «جنگ شهرها» که به قیمت جان شمار بالایی از شهروندان غیرنظامی تمام می شود، دشمن خود یعنی ایران را به نشستن پشت میز مذاکره وادار کند. رئیس جمهور عراق از مدت ها پیش درخواست برقراری یک آتش بس را کرده است، درخواستی که در جولای گذشته منجر به تصویب قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل شد. با این حال، ایران با وجود آنکه از نظر نظامی و تجهیزات جنگی در وضعیت خوبی بسر نمی برد اما با تکیه بر انگیزه های قوی از این صلح پیشنهادی استقبال نمی کند و آیت الله خمینی همچنان خواهان سرنگونی صدام است.
البته پایان سریع جنگ خلیج [فارس] که بیش از جنگ دوم جهانی به طول انجامیده است، برای برخی از کشورها امر مطلوبی نیست به عنوان مثال برای اتحاد جماهیر شوروی. طبق برآوردهای حاکمان کرملین، یک ایران برخوردار از صلح می تواند نقش یک فاکتور بازدارنده و مزاحم را برای خروج برنامه ریزی شده نیروهای اشغالگر شوروی از افغانستان ایفا کند و حتی متحدان نزدیک تهران یعنی متعصب ترین و قشری ترین جناح مجاهدین افغان نیز کاملا بر این نکته آگاهی دارند و با روس ها هم عقیده هستند.
بدین ترتیب می توان درک کرد که چرا شوروی به تازگی ۲۳۵ فروند موشک اسکاد- بی ساخت خود را از طریق چکسواکی برای عراق ارسال کرد. این موشک ها در یک کارخانه اسلحه واقع در چهل کیلومتری جنوب شرق بغداد به وسیله تجهیزات ساخت کره شمالی ارتقا یافته و برد موثر آن افزایش یافت. بخشی از این مرسوله شوروی تا به امروز فرودی مرگبار در شهرهای هدف خود از جمله تهران داشته و ده ها غیرنظامی بی گناه را به خاک و خون کشیده است.
اما روس ها در مورد آن تقریبا چند دوجین موشک اسکاد– بی که در اختیار ایران قرار گرفت، دچار مشکل شدند؛ مشکلی که در واقع ناشی از حقه کثیفی بود که مسکو خود عامل آن شد: به احتمال قوی مسکو توانست معمر قذافی رهبر لیبی را قانع کند که آن ۱۵ فروند موشک اسکاد «مخفی شده» را از ایران پس بگیرد و قذافی هم برای قانع کردن ایرانی هایی که به نیات وی مشکوک شده بودند گفت که قصد دارد این موشک ها را مدرن سازی کرده و بار دیگر در اختیار ایران قرار دهد. ایران این معامله را پذیرفت و اینک ۱۵ فروند از موشک هایش کاسته شده است. به گفته یک دیپلمات ایرانی: «ملت ایران می داند که در آینده چه رفتاری در برابر این آقایان نشان دهد.»
اما این حقه کثیف تنها حاکمان تهران را به حاشیه مشغول کرد و از سه شنبه پیش بود که یکی از «سخنگویان مجاز دولت عراق» آشکارا تهدید و ادعا کرد که کشورش «ترساندن و اقدامات تنبیهی» را در دستور کار خود قرار داده و حتی شهرهای بزرگ ایران را نیز هدف سلاح های شیمیایی قرار خواهد داد.
عراقی ها البته به اندازه کافی گاز سمی در اختیار دارند. کارشناسان کنفرانس خلع سلاح ژنو تخمین می زنند که عراق در حال حاضر می تواند نزدیک به ۶۰ تن گاز خردل تولید کند و جالب است که این مواد سمی و مرگبار در کارخانه هایی تولید می شود که با تکنولوژی و به دست نیروهای آلمانی ساخته شده است. این گاز تولیدی برای به کام مرگ کشاندن صدها هزار انسان کفایت می کند.
از سوی دیگر کارشناسان در رابطه با سلاح های شیمیایی تنها نگران عراق نیستند زیرا دیکتاتوری به نام صدام حسین ثابت کرده که آن اندازه بی رحم و بی وجدان هست که همه پیمان های جنگی و انسانی را نقض کند. کارشناسان از این نیز واهمه دارند که چه بسا صبر ایران لبریز شده و این کشور هم از سلاح های شیمیایی استفاده کند زیرا در ایران هم صنایع شیمیایی با تکنولوژی آلمان غربی وجود دارد و در این صنایع نیز مواد شیمیایی غیرجنگی تولید می شود که البته می توان از همین کارخانه ها برای تولید سلاح های شیمیایی استفاده کرد.
منبع: اشپیگل، شماره ۱۴، سال ۱۹۸۸/ ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی