«فرجام پنج منهای یک در برجام شورای بوکان»
✍🏻علی جاذبی/روزنامهنگار
🔹وقتی چند ماه از صدارت «چه گوارا» بر وزارت صنایع کوبا گذشت و او استعفا داد؛ «فیدل کاسترو» دلیل استعفایش را پرسید و محبوبترین شخصیت قرن بیستم جواب داد: «من مرد جنگ و مبارزهام و آبادانی در تخصص من نیست. برای آباد کردن کشور دنبال وزیر متخصص این کار بگردید.» گماشتن چهرههای ناکارآمد و کارنابلد (حتی اگر چهگوارا باشند) در جایی که جایشان نیست حاصلی جز ویرانی و تباهی به بار نخواهد داشت. تمام قصهی غائلهی شورای شهر بوکان از آنجایی شروع شد که دو سال پیش آمدند و گفتند: «ما میتوانیم» و در عمل نه تنها نتوانستند که به اندک اعتباری هم که در میان لشکر دو درصدی هواخواهانشان داشتند ضربه زدند. فاجعه اما از روزی شروع میشود که هر ننه قمری به صرف یک ثبت نام سادهی پیش انتخاباتی نام سیاستمدار! پیدا میکند. ضمن احترام به شخصیت حقیقیشان، عبای سیاست برای تمامی اعضای شورای شهر بوکان زیادی گشاد است.
🔹نوشتهی ۲۷بندی پر از غلط املایی و نگارشی اعضای شورا که نشان از فاجعهی علمی در کل مجموعهاست ولولهای در بوکان به دنبال داشته است. اما چرا هر کس که در انتخابات برنده میشود آتش به خرمن این شهر میزند؟ دلیلش بسیار ساده است. در اینجا وقتی کسی قصد شرکت در انتخاباتی را دارد پاشنهی در خانهی «بوکانی»ها را از جا در میآورد و نوکر هفت پشتشان میشود. اما فردای انتخابات فخر میفروشد که از «عرضهی» خودش بوده و میشود ارباب رعیت و شروع میکند به جمع کردن خالهخانباجی و «بلهقربانگو». مردم هم سر خورده از این نامروتی، هر جا ببیندشان همان علامتی را نشان میدهند که از زمان اختراع فضایمجازی به «لایک» معروف شد.
🔹نگارندهی این سطور نه شهردار بوکان را چندان میشناسد و نه الفت و رفاقتی با مسئولان شهر و هیچ سیاستمدار! بوکانی دیگری در این شهر دارد. اما به اقتضای روزنامهنگار بودن از قهرمان سازی یک شبهی آقای شهردار به لطف تصمیم نابجای اعضای شورا متعجب شده است. انبوه کامنتهای مردم کوچه و خیابان و اساتید دانشگاه و روشنفکران که حاکی از حمایت بیبدیل از شهردار محترم است نشان دهندهی اینست که وی توانسته رضایت قاطبهی مردم بوکان را بدست بیاورد. نوش جانش.
🔹به لطف بیانیهی شورا مردم فهمیدند که اتفاقاً شهرداری در این مدت چقدر فعالیت داشته است و مردم نمیدانستند. از دهها کار عمرانی تا پروژهی عظیم «نالهشکینه» که (شورا در نوشتهاش بین «ناله شکینه» و «نعل شکن» درگیر بوده است وهنوز نمیدانند اسامی خاص ترجمه نمیشوند.)طرفه آنکه به درستی اشاره کردند که ایدهپرداز پروژه، مهندس مجیدی خوشنام و ایدهپرداز بوکانی است اما نگفتید چرا در برهوت بلاتکلیفی روزهای بیشهردار بودن این شهر، همین نیروی باارزش بومی را شهردار شهر نکردید؟ چرا شهردار قبلی را اخراج کردید و چندین ماه شهر را بلاتکلیف، معطل زیاده خواهی و سهم خواهی خود کردید؟ کامنتهای مردم را بخوانید تا ببینید شما را به چه نام و عملکردی میشناسند؟مردم میبینند و میدانند شهردار کنونی نهضت آسفالت بهراه انداخته است. نهضتی که اتفاقا و قطعا به لطف حمایتهای شما به سرانجام رسیده اما سهم خواهی و سیری ناپذیریتان تیشه به ریشهی درختی زد که میتوانستید یک عمر پوز بدهید که ثمرهی انتخاب شما بود.
🔹در جوابیهی غیرضروری اعضای شورا به سخنان عضو دیگر شورا «گروه پنج منهای یک» که محل مذاکراتش در خیابان آموزش و پرورش است و نه در «وین» و مذاکره کنندهگان همان پنج تفنگدار کوچه و بازار خودمانند و نه «دکترظریف» و «جان کری»! از صیانت از آرای ملت گفتند و نگفتند با کدام اعتبار آرا؟ ۲درصد و ۳درصدی که یادتان رفته چگونه کسب کردید؟ میخواهید از کامنت گذاران «یزدی» بپرسیم؟ یا التماس کنندگان تلفنی دم غروب روز انتخابات؟ چقدر فراموشکارید؟
ماجرا خیلی ساده است.شما شهردار غیر بومی آوردید تا مجری هر آنچه میگویید باشد. از بخت بدتان تیرتان به سنگ خورده. حالا هم دعواهای درونی شورا ولتان نمیکند. مردم به لطف هزاران باری که اسرار جلساتتان به بیرون درز پیدا کرد میبینند شما حتی به خودتان هم رحم نمیکنید. وظایف اصلیتان یادتان رفتهاست.به دیکتاتورهای کوچک و متوهمی دچار شدهاید که فکر میکنیداگر دوباره به عرصهی انتخابات بیایید مردم برایتان سر و دست میشکنند. حق استیضاح شما(درست یا غلط) کاملا قانونی بود اما نه در این زمان و با این رفتار که نابخردانه سنگ رفراندمی مجازی را در حمایت از شهردار و نفرت پراکنی از خود به پا کردهاید که صد تا عاقل از درآوردنتان از این چاه ناتوانند..
باقی بقایتان
متن کامل این نوشته و تحلیل اتفاقات اخیر به قلم همین نگارنده بزودی در نشریات چاپی بوکان منتشر میگردد.