تبلیغات کرونایی اعصابخردکن!/ سلبریتیهایی که از سر و کول تبلیغات بالا میروند
همزیستی مدیران رسانه با صاحبان محصول در کسب درآمد و سودجویی، سیمایی تبلیغزده به تلویزیون داده و آن را به تریبونی مبدل کرده که سلامت روانی مخاطبش را تضییع میکند. این همان چیزی است که به زعم متخصصان حقوق رسانه نافی حقوق مخاطب میشود.
به گزارش خبرنگار آنا، بخشی از درآمد رسانهها از تبلیغ تجاری به دست میآید و این صرفاً معطوف به رسانههای داخلی و خصوصاً تلویزیون ما نیست؛ اما هر جامعهای بسته به فرهنگ مصرفزدگی خود، شکل و شمایل تنظیمی تبلیغات رسانهایاش را در لوای قوانین و یا آییننامههایی وضع میکند.
در مورد رسانههای ما و خصوصاً تلویزیون به جز مواد قانونی منسوخ و کهنهشده هنوز هم چیزی به عنوان ضمانت اجرا بر باکس ویژه تبلیغات تجاری وجود ندارد و همهچیز در گروی آییننامهای است که توسط خود صداوسیما وضع شده که این نیز به درستی اجرا نمیشود.
یک نکته مثبت
سیمای کنونی تبلیغات سیما البته برخلاف روزهای ابتدایی کرونایی کشور که همچنان رویه تهییج مخاطب به بیرونرفتن را درپی داشت، درحال حاضر تعدیل مناسبتری به خود گرفته و خبری از اقناع زوری مردم به سمت فروشگاهها، اماکن شلوغ و غیره کمتر به خود میبیند. بهویژه درحال حاضر که تأکید بر تعطیلی و دوری از تجمعات است، چنین رویهای قابل تأمل به نظر میرسد.
نکته جالب اینکه گاه برخی آیتمهای تبلیغی در مواقعی که ضد دستورالعملهای کرونایی است، با برچسبهایی همراه میشود که از درجه تعجب مخاطب کم میکند؛ همچنان که ذیل این تبلیغات حک میکنند که ضبط این برنامه به دوران قبل کرونا برمیگردد …! چنین اقدامی متوجه احترام گذاشتن به بیننده و حتی تبلیغی مضاعف بر دوری از شرایط کرونایی است.
با این وجود گرچه گاه کنداکتور سیمای تجاری رسانه ملی شمایل منعطفتر و محترمتری به خود میگیرد ولی همچنان آییننامه تهیه و تولید تبلیغات را معیار و محل توجه نمیگذارند. تبلیغاتی که این روزها چهرههای بازیگران را به خود وصله کرده، به حدی مورد انتقاد قرار گرفته است که فضای مجازی نیز آنان را سوژه طنز خود قرار دادهاند.
چالش سلبریتیزده
حضور چهرههای هنری که عمدتا نیز متوجه طیف بازیگران میشود، چند سالی است که نه فقط در تلویزیون بلکه در بیلبوردهای شهری و مجازی شدت بیشتری گرفته و همانند جریان اصلی تبلیغات تجاری عمده کشورها، به عنوان شیوهای برای خودنمایی استفاده میشود. به این نوع حضور و آیتمسازی به شکل اولیه انتقادی وارد نیست مگر اینکه رسوم ملل و خصوصاً قوانین آنان چنین امری را نپذیرد.
سیمای عرفی تبلیغات تجاری رسانهها از جمله تلویزیون ما نیز حیطه تبلیغات سلبریتیمحور را با چالش مواجه کرده و هرگونه خودنمایی و استفاده ابزاری و نهایتا اقناع کاذب مخاطب را محدود میکند.
چنین نمایی در آییننامه تبلیغاتی خود سیما نیز نسبتا عیان است. تعدد و تکثر آیتمها و زمانبندی تبلیغات نقطه ثقلی است که در چندوقت اخیر مورد اینچنین انتقاداتی هم قرار گرفته است.
حضور سیامک انصاری، محسن کیایی و … در تبلیغاتی که احتمالاً با دستمزدهای دریافتی بالا همراه است، از جدیدترین تبلیغات رسانهای سیماست که هر «دقیقه» در شبکهها نیز دیده میشوند و عرضه اندام میکنند. این ماجرا شاید با رجوع به متون آییننامهای و قوانین متروک، موجب انتقاد از آیتمسازان را در پی نداشته باشد اما متضاد با حقوق نانوشته مخاطبی است که این روزها چارهای جز دل سپردن به آنتن سیما ندارد!
دوباره سود دوطرفه
شراکت صداوسیما با برخی از این برندها در درآمدزایی و احتمالاً سهمخواهی طرفین باعث میشود که در هر دوره زمانی، برخی محصولات و خدمات به دلیل تکرار و تکثر در پخش، وارد ادبیات عامه مردم شود و اقناع آنان ازجمله گروههای سنی پایین را درپی داشته باشد. این عمل نیز نه به صرف سلامت و یا فایده آن کالا و خدمت، بلکه فقط به واسطه فشار ناخودآگاهی است که بر مخاطبش میگذارد.
همزیستی مدیران رسانه در درآمدزایی با صاحبان محصول در سودجویی، سیمایی سراسر تبلیغزده به تلویزیون داده و آن را به تریبونی مبدل کرده است که سلامت روانی مخاطبش را تضییع میکند. این همان چیزی است که به زعم متخصصان حقوق رسانه نافی حقوق مخاطب میشود.
گویا همچنان باید ایراد جدی سیمای تبلیغاتی تلویزیون را در نبود اعضایی از جنس روانشناس، جامعهشناس و … در شوراهای متعدد خود دانست؛ دورهمیهایی که صرفا با تأکید بر یک سری دستورالعملهای درون سازمانی، هرآنچه منتج به درآمدزایی میشود را در پیش میگیرند بیآنکه متوجه باشند چه ضرری متوجه حقوق مخاطب خواهد شد.