انتخابات و برزخ پان ترکیسم!
آزاد یوسفی راد
آزاد یوسفی راد، روزنامهنگار در یادداشت پیش رو از نگرانی لانه گزینی هویت گرایان در برخی از ستادهای انتخاباتی و تهدید پان ترکها در آذربایجان غربی می نویسد و معتقد است؛ توبه این جریان انکارگر مانند توبه گرگ است!
ساده پاسخ خواهم داد، خط قرمز من منافع مردم است این را بارها در محافل مختلف، جلوی دوربین و یادداشتهایم گفته ام. خودم را منتسب و دنبالهروی هیچ حزب سیاسی در کشور نمیدانم و هر شخص و جریانی که قدمی برای مردم بردارد، دستش را میگیرم و کمکش خواهیم کرد.
پزشکیان را یک بار از نزدیک دیدهام آنهم در جریان یک فستیوال در مرگور خودمان که ایشان سخنران بود و من مجری، حتما خیلی از دوستان، تشری که در حین سخنرانی به همه عوامل هم زدند یادشان است ” این بنرهای خوش آمدگویی با رسم الخط فلان گروهک است و.. ” برای کسی که ممکن است در تهران زندگی کند و یا حتی در همین مهاباد، فهم نگرانی و دغدغههای من دشوار و حتی ناممکن است! پس شاید اولین چیزی که به ذهنش خطور کند این باشد که ما با پزشکیان مشکل داریم و یا شاید طرفدار یکی از رقبایش باشیم!
ما نگرانیم و هر روز بر این نگرانی افزوده میشود! اول گفتیم ستادش در استان را به کسانی نسپارید که استانداری را به لانه فعالیت قومگراها تبدیل کردند! گوشی بدهکار نبود که هیچ، چندصباحی است که هر لیدری از این جریان در گوشه و کنار شهر با اسامی “ستاد بیرلیک سسی” شروع به فعالیت میکند که اگر رنگ پوستر و شعارشان در انتخابات اسفند سال گذشته خاطرتان باشد نیازی به معرفی بیشترشان نیست و یا ستادی با نام “هویت گرایان” در روز روشن در ارومیه افتتاح میشود که میهمان ویژه آن “هوشنگ جعفری” است! چهره محبوب کنگرههای باکو و آنکارا که از دست شناسنامهدار ترین افراد همان جریان، تندیس ملی دریافت میکند و در میتینگهایی به عنوان سخنران حاضر میشود که “پرچم مجعول آذربایجان جنوبی” که دهن کجی آشکار به تمامیت ارضی کشور است پشت سرش خودنمایی میکند! با مشاهده تکمیل شدن این پازل، من نمیتوانم چشمهایم را ببندم و گوش هایم را به صحبت های آهنگین پزشکیان به زبان کوردی نوازش دهم!
این دغدغه برای یک مهابادی و بوکانی و یا یک کرمانی، اساسا موضوعیت ندارد! چون آنها درکی از آنکه فرماندار شهرشان در روز انتخابات به نفع همزبانانش توئیت بزند و دیگر شهروندان شهر را بیگانه خطاب کند ندارند! آنها درکی از انکار شدن در شهرشان ندارند! آنها درکی از خوابهای شوم این آزمون پسدادهها در مدتی که صاحب قدرت بودند و پروبالشان هنوز قیچی نشده نبود ندارند!
من نگرانم! همزمان که میدانم سایر کاندیداها نیز نمیتوانند کف خواستههای مردم را برآورده کنند اما در این شرایط دفع خطر حتمی از منافع مردممان، منطقی ترین کار ممکن به نظر میرسد!
در روزهای سپری شده با دقت فضای مجازی و حقیقی را رصد میکردم تا ببینم آنان که میدانند از چه میگوییم و میدانند که توبه این جریان انکارگر مانند توبه گرگ است! و دلخوش به چند برگه حکم شدند، جز انتشار پوستر در استوریهایشان و خط نشانهای اینستاگرامی برای خودیها، دقیقا مشغول چه کاری هستند! چرا خبری از سخنرانیها، بیان مطالبات و خواستههای مردم در همین ستادهایی که جریان مذکور فارغ از هر نگرش اصلاح طلبی و اصولگرایی در گوشه و کنار شهر زده اند نیست؟
آیا جریان انکارگر این حق ابتدایی را برای این عزیزان به رسمیت نمیشناسد که از دردهایشان سخن بگویند؟ یا به زبان خود از پزشکیان حمایت کنند و برایش در تریبون رسمی رای جمع کنند! اگر در این بازار داغ تبلیغات که همه دایه مهربان تر از مادر میشوند این مجال را برای عرض اندام به آنها نمیدهند باید حساب کار تا الان دستشان آمده باشد!
حتما پزشکیان پانترک نیست این را خوب میدانم اما حتما این جریان به وسیله او خود را بازتعریف، سازماندهی، تقویت و متحد خواهد کرد این پیشبینی نیست و سوت این ماراتن از همان روز اول اعلام تایید صلاحیتها نواخته شده است و با ورودِ دست جمعی تمام بازیگران این جریان در قالب و عناوین مختلف در حال پیشروی است و ما در ارومیه در سنگر نخست مواجهه با تهدیدات این جریان خواهیم بود!
من در انتخابات شرکت خواهم کرد و حتما به پزشکیان به دلایلی که گفتم رای نخواهم داد! و به هیچ کس هم توصیه نخواهم کرد به چه کسی رای بدهد! ترجیح میدهم به جای تریبون و ملعبه شدن به نفع منافع مردم، آگاهسازی کنم و بس! آینده و گذر زمان بهترین قاضی است.