*علی جاذبی
همزمان با رکورد شکنی ایران در ابتلا به کرونا نمایندگان مجلس یازدهم شتابزده، طرحی را به تصویب رسانده اند که به گفتهی خودشان قرار است از «حق مردم در فضای مجازی صیانت کند.» به زبان سادهتر نام واقعی این طرح که کپی گرفته شده از طرح «سانسور اینترنتی» در کشور دوست و برادر، چین است، «مسدود سازی اینترنتی» است که ١٢١ نماینده مجلس با رای موافق خود بررسی طرح صیانت از کاربران در فضای مجازی را به کمیسیون فرهنگی واگذار کردند.
این وسط نکتهی عجیب اینجاست که اگر این طرح صیانت و دفاع از حق مشروع مردم است چرا باید پشت درهای بستهی مجلس و در کمیسیونی به صورت غیرعلنی و به دور از چشم افکار عمومی بررسی و تصویب نهایی شود؟
این طرح شامل کل فضای مجازی از جمله سایتهای اینترنتی و اپلیکیشنها میشود. همه یا باید حذف شوند یا در ایران دفتر و نمایندگی داشته باشند.
البته اختیاری در کار نیست، مسئله دلسوزی شبانهروز نمایندگانی است که زیر کولر گازیهای پرقدرت مجلس بهارستان از خود نمیپرسند که در دوران کرونا از کنترل اپلیکیشن درسی کودکانهی «شاد» که در طول یکی دو سال اخیر بارها مایهی خنده و اسباب تمسخر جهانیان گردیده، درمانده اند، حال چگونه اینترنت کنترل سازی ملی را راهاندازی میکنند؟ مگر توانستید ویدیو و ماهواره را جمع کنید؟ یا با فیلتر تلگرام آن را مهار کردید؟
به باور نگارنده هدف نمایندگان بیشتر به تسویه حسابهای شخصی میماند و مقابله بی قید و شرط و قلع و قمع کردن رسانههایی است که خواب آنها را در حوزههای انتخاباتی شان ربودهاند.
اغلب این نمایندگان سنتی در دورههای قبل هر کاری دلشان خواسته کردهاند بیآنکه کسی بویی ببرد اما به لطف اینترنت کوچکترین حرکتی یا سخنرانیشان رصد میشود پس طبیعی است که به سانسور هر ابزاری متوسل بشوند که کسی نفهمد چه میکنند، چه میپوشند، چه میگویند، فرزندانشان کجا خدمت سربازی انجام می دهند!
قوم و خویش بیکار ندارند و الی آخر…
اگر دغدغهی صیانت دارید فکر نمیکنم جمع کردن پتیارههای اینستاگرامی و دلقکهایی که شعور مردم را در فضای مجازی نشانه گرفتهاند کار سختی باشد. البته اگر بخواهید.
یعنی اگر دلتان بخواهد!
خوشحالی برخی نمایندگان از تصویب این طرح بیشتر به هیجان کودکان نابالغی می ماند که انگار در زمانهی چرتکه و علامت زدن با آتش زندگی میکنند نه در دهکدهی جهانی. بیشترشان البته حق هم دارند. از منظر جامعه شناختی نمایندهی یک ملت کسی است که منتخب اکثریت یک جامعه باشد اما بیشتر نمایندگان این دورهی مجلس به استناد آرای حوزهی انتخابیشان نماینده کمتر از ۱۰درصد شهرهایشان هستند و اصلاً نمیدانند در چه زمانهای زندگی میکنند. در واقع جماعتی بر سر کارند که انگار از بطن جامعه هیچ خبری ندارند.
حق هم دارند نه گرانی میدانند نه هرگز صف نان رفتهاند. کدامشان غم بیکاری فرزندانشان را دیدهاند؟ پسر کدامشان دغدغهی سربازی داشتهاست؟ کدامشان درگیر بیآبی و بیبرقی و غم نان و اعتیاد و بیکاری و مشکلات تحصیلی فرزندانشان هستند؟ همین امروز جلو در مجلس از همین ۱۲۱ن فر بپرسید قیمت مرغ چند است! چند نفرشان می دانند؟
همین قدر بی خبر، ناآگاه و بهدور از مردم، بقول مهرداد اوستای شاعر:
«از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم (مسئول) بی درد ندانی که چه دردیست!»