هاشم شیخ احمدی
در سالهای اخیر میزان استرسهای محیطی و افسردگی در جوامع امروزی بطور قابل توجهی در حال افزایش بوده است. از طرفی کیفیات محیط شهری و معماری نیز که از شاخصههای اصلی زندگی اجتماعی می باشد، به نوعی بخش عمدهای از کیفیت زندگی انسان را متأثر از شهر و معماری پیرامون آن میگرداند. در جوامع شهری با رویکرد توسعه پایدار، توجه به ایجاد تعلقات محیطی شهری برای شهروندان همچون ایجاد پارکهای شهری ویژه و دعوت آنان برای حضور در این مکانهای شهری در راستای کاهش استرسها و افرایش سلامت روحی از شاخصههای اصلی برنامهریزی میباشد. در رویکرد توسعه پایدار، مناظر شهری در افزایش پایداری اجتماعی نقش بسزایی ایفا مینمایند. در این میان به نقش معماری و شهرسازی در کاهش استرسها، ارتقاء سلامت جسمی و روحی و روانی شهروندان، توجه اندکی شده است.
بحران سلامت وعدم ایمنی محیطی در ابعاد جسمی و روانی، فضاهای شهری ومسکونی معاصررا تهدید می کند. فقدان ایمنی شهروندان در مقابل تصادفات، عدم امنیت در فضاهای شهری وسکونتی, انزوا ، افسردگی وگسست اجتماعی در محلات شهری ونیز وابستگی مفرط شهروندان به اتومبیل وکم تحرکی در اقشار مختلف از بیماری های مزمن شهری ومحیطی هستند. درچنین شرایطی اتخاذ رویکرد های نوین برنامه ریزی وطراحی محیط برای ارتقای سلامت محیطی شهروندان ضروری است. طراحی فضاهای بازومحلات شهری متناسب باآسایش وسلامت شهروندان یکی ازاهداف طراحی شهری پایدار به شمار می رود که در رسالهای اخیر- به ویژه درکشورهای توسعه یافته- گسترش زیادی داشته و ارائه راهنماها ومعیارهای طراحی برای آسایش، سلامت و ایمنی شهروندان ازنتایج چنین رویکردی بوده است.فرضیه این نوشتار آن است که رویکرد طراحی محلات شهری پایدار از طریق طراحی و ارتقای کیفیت فضاهای شهری ونواحی مسکونی می تواند به ارتقای سلامت عمومی شهروندان منجر شود. بر این اساس طراحی فضاهای باز وسبز محلی ، برنامه ریزی فضاهای شهری پیاده ، ایجادمحلات متراکم با کاربری های مختلط مسکونی وتجاری واداری،اجرای طرح های شهری میان افزا در فضاهای باز وبلا استفاده ، افزایش دسترسی فیزیکی وبصری ساکنان به طبیعت از طریق طراحی طبیعت گرا ، ایجادفرصت های فرهنگی – اجتماعی و تجاری- تفریحی در محله ، کاهش وابستگی زندگی شهری به اتومبیل از طریق تجهیز محلات به خدمات عمومی نظیر مدارس محله ای ، توسعه شبکه حمل ونقل بین محلی و ارتقای کیفیت فضاهای جمعی در مراکز محلی متناسب با گروه های جمعیتی استفاده کننده از راهبردهای پایدار برای ارتقای سلامت وایمنی عمومی در محیط شهری شناخته شده است. بدیهی است که افزایش کارایی محیط ومنظر شهری واستفاده بیشترشهروندان نیز به ترویج وگسترش فعالیت فیزیکی وحمل نقل غیر موتوری نیز کمک خواهد کرد.
طراحی محیط شهری، نشاط وتعامل اجتماعی:
فضاهای عمومی نامطلوب وفاقد کیفیت اجتماعی –کالبدی وخدمات شهری مانند میادین بزرگ بی کیفیت و با کارکرد صرفا ترافیکی وفضاهای فاقد تجهیزات وتسهیلات شهری به جامعه گریزی افراد منجر می شود. محرومیت ساکنان مناطق حاشیه شهری از فضاهای جامعه پذیر وپاسخگو، قابلیت اجتماعی ،تعامل و مشارکت محیطی شهروندان را با مشکل مواجه می کند. در چنین شرایطی گسست اجتماعی ونبودشادابی ونشاط که لازمه سلامت عمومی جامعه است این مناطق شهری را تهدید می کند. بررسی های مقایسه ای نشان می دهد که تصادفات خطرناک بیشتر در فضاهای شهری با طراحی نامناسب رخ می دهند .فضاهای شهری حاشیه وحومه، قربانی فضاهای شهری متن ومرکزی شده ودرنتیجه بیشترین انزوا، گسست ، ناامنی ، عدم امنیت وعدم تعلق اجتماعی در فضاهای شهری حاشیه دیده می شود که نتیجه آن پایین بودن نشاط وشادابی اجتماعی وبروز نارضایتی واغتشاش اجتماعی در این فضاها است. در این فضاها فرصت های کمتری برای فعالیت های فیزیکی مانند پیاده روی وحضور در مراکز خرید پیاده ومسیرها وفضاهای ایمن دوچرخه وورزش برای کودکان ونوجوانان وبزرگسالان وجود دارد. این در حالی است که به اعتقاد محققان علوم بهداشت محیطی بسیاری از بیماری ها مانند سرماخوردگی ها – حملات قلبی–سرطان – افسردگی ومرگ زود رس با ارتباطات اجتماعی وخانوادگی ومذهبی ارتباط متقابل دارند. در این دیدگاه پیوندهای اجتماعی ضعیف به اندازه سیگار – چاقی- فشار خون بالا – یا عدم فعالیت فیزیکی یا حتی بدترازآنها برای سلامت انسان مضراست. پیوند های اجتماعی ضعیف نظیرعدم تعهد ومسئولیت پذیری اجتماعی وعدم عضویت در گروه های داوطلبانه وخیریه دربروزرفتارهای زیانباربرسلامت مانند مصرف مشروبات الکلی ومواد مخدر، اختلالات روانی ، جنون ، اسکیزوفرنی ، گرفتگی شریان های قلب ، تصادفات وحتی خود کشی موثر است.
در واقع فضاهای شهری وعرصه های
اجتماعی نقطه شکل گیری سرمایه اجتماعی محسوب می شود. جین جیکوبز در کتاب “مرگ وزندگی شهرهای بزرگ آمریکایی”۱۹۶۱ مشاهده کرد که وقتی پیکره بندی محلات ارتباطات غیر رسمی بین ساکنان را به حداکثر می رساند میزان وقوع جرم کاهش می یابد.کودکان تحت نظارت بهتری قرار می گیرند و ومردم درارتباط با محیط فیزیکی پیرامون خود علاقه ورضایت بیشتری نشان می دهند. همچنین تحقیقات سالیوان و همکاران نشان داده است که وجود فضاهای سبز یکی ازشیوه های افزایش ارتباطات غیررسمی ونشاط اجتماعی در فضاهای محله ای است.
به این ترتیب دسترسی به فضاهای سبز و مشارکت در حفظ ونگهداشت آن فضا به شکل گیری مناسبات وپیوند های اجتماعی قوی میان ساکنان وارتقای سلامت روانی افرادکمک کرده است. برخی از اصول طراحی فضاهای پیاده وسالم شهری با اصول طراحی محیطی به منظور پیشگیری از وقوع جرم هم خوانی دارند. به عنوان مثال نور پردازی های خیابانی وتداوم مسیر های پیاده در تقاطع های ترافیکی وارتقای کیفی فضاهای عمومی شهر که در طراحی مسیر های پیاده مورد توجه است درارتقای ایمنی فضاهای شهری نیز موثر است. همچنین توجه به نکاتی چون طراحی معماری منظر ونوسازی وبهسازی ساختمانهای موجود پیرامون فضاهای شهری وبرنامه ریزی وطراحی کاربری های مختلط شهری علاوه بر پیشگیری وکاهش وقوع جرم در ارتقای احساس ایمنی در فضاهای شهری تاثیر گذار است. بنابراین طراحی محیطی درتامین ایمنی،امنیت وسلامت عمومی شهروندان نقشی قابل توجه دارد.
به اعتقاد متخصصان سلامت عمومی، عدم تحرک فیزیکی کافی می تواند به تشدید بیماری های قلبی،تنگی نفس،حمله قلبی،انواع دیابت ،پوکی استخوان ،افسردگی وحتی انواع سرطان منجرشود. با توجه به تسلط اتومبیل در فضاهای عمومی شهر، امروزه بخش قابل توجه از مرگ ومیر وتصادفات متوجه پیاده است . همچنین تعداد تصادفات منجر به مرگ با پیاده های کودک وکهنسال نسبت به دیگر گروه ها نیز هشدار دهنده است.فضاهای شهری اتومبیل مدار جابه جایی گروه های آسیب پذیری چون کودکان ومعلولان جسمی را در شهر کاهش می دهند. کم تحرکی نسل کودک ونوجوان به دلیل کاهش استفاده از دوچرخه وپیاده روی برای مدرسه رفتن وافت کیفیت زندگی کهنسالان ومعلولان جسمی در فضاهای پرمانع وخطرناک شهری از معضلات سلامت محیطی است.درحالی که امروزه وابستگی به اتومبیل به عنوان الگوی سفر بی تحرک، فضاهای شهری را تحت تسلط خود قرار داده است،آفرینش فضاهای شهری متناسب با فعالیت جسمانی مانند پیاده روی ودوچرخه سواری درارتقای سلامت شهروندان موثرخواهد بود.
طراحی محلات مسکونی پیاده گرا ، مسیرهای ویژه دوچرخه وپیاده از مدرسه تا نواحی مسکونی و مناسب سازی فضاهای شهری برای گروه هایی چون کهنسالان ومعلولان جسمی از تدابیرگسترش زندگی پرتحرک وفعال شهری محسوب می شود. نحوه طراحی فضاهای باز شهری و همجواری این فضاها با خدمات وزیرساخت های محلی و سبک معماری مناظربرکیفیت و کارایی این فضاها تاثیر قطعی دارند.
طبیعت شهری و سلامت:
– – توسعه شهری کنترل نشده ، با کاربری های منطقه بندی شده یکنواخت وپراکنده همراه با زوال منابع طبیعی ، اثرات نامطلوبی بر کارکرد سامانه های طبیعی مانند پوشش های گیاهی ،درختان و شبکه آب های سطحی وزیرزمینی وکیفیت هوای محدوده شهرها داشته و در نتیجه سلامت اجتماعات انسانی را با خطر مواجه کرده است. تولید آلایند ه های ناشی از اتومبیل وزوال تدریجی منابع طبیعی مانند باغات واراضی زراعی وجنگل زدایی وفرسایش خاکهای حاصل خیزنیز از آن جمله است.الگوی کاربری اراضی شهری بر اساس وابستگی هرچه بیشتر به اتومبیل به تولید مواد آلاینده مانندذرات معلق جامد ودوده وفلزات سنگین مانند سرب وضایعات نفتی وپالایشی منجر می شود که در منابع اقلیمی ومحیطی مانندرود خانه هانفوذ می کنند.
آلاینده های یاد شده به تغییرات نامطلوب اقلیمی مانند زوال تدریجی پوشش گیاهی درمنطقه شهری منجر شده و به صورت غیر مستقیم بر سلامت شهروندان اثرات منفی دارند.همچنین خروج مواد شیمیایی مانند اکسید نیتروژن ومونوکسید کربن وهیدروکربون ها ومواد سمی رادیو اکتیو ناشی ازاتومبیل ها آلودگی هوا را درمراکز شهری بیشترکرده واستفاده ازاین فضاها را برای تعامل شهروندان با فضاهای طبیعی منتفی کرده است.
از اثرات کوتاه مدت آلودگی هوای شهری التهاب مخاط دهان وگلو واختلال در کارکرد تنفس افراد گزارش شده است. تکراروتداوم مواجهه با هوای آلوده فضاهای شهری نیز در بلند مدت به بیماری های ریوی – برونشیت مزمن – اختلال تنفسی و تشدید بیماری های قلبی وحتی مرگ منجر می شود. این تاثیرات به حدی جدی است که در بسیاری موارد نه تنها حضور فیزیکی وفعالیت در محیط شهری توصیه نمی شود بلکه فعالیت بیماران و سالخوردگان و کودکان در فضای شهری برای آنان مخاطره انگیز ارزیابی می شود.همچنین آلودگ
ی صوتی ناشی از اتومبیل ها در فضاهای شهری به کاهش کارایی در فضاهای مجاور وبروز برخی سردرد های مزمن منجر می شود.همچنین برخی تحقیقات نشان می دهند که کودکانی که در معرض مواجهه با آلودگی های صوتی ( به ویژه ساکنان مجتمع های مسکونی مجاور بزرگراه ها )قرار می گیرند از نظر رشد ذهنی وسلامت روانی با مشکلاتی مواجه می باشند. این در حالی است که فضاهای شهری طبیعت گرا، مانندچشم انداز ها ،مناظرو بوستان های شهری ومحلی و همسایگی ،کمربند ها وحومه های سبز ، فضاهای ورزشی وکوچه باغ های شهری همگی فرصتی برای ارتباط شهروندان با طبیعت ایجاد کرده وبنابراین در سلامت آنان تاثیری قطعی دارند.
فردریک لاو اولمستد از معماران منظردر قرن نوزدهم، حضوردرطبیعت بکرودیدن مناظرطبیعی را برای کاهش فشارهای روانی زندگی روزانه شهروندان مطرح کرد.وی در طرح بوستان مرکزی نیویورک مسیر های مستقلی برای پیاده وسواره های تند وکند طراحی کرده وبا ادغام بوستان در مادر شهر، مشخصات بکر ونظم طبیعی بوستان را برای حفظ تضاد آن با شهر به حال خود باقی گذارد. وجود چشم انداز های طبیعی و درختان درفضاهای شهری از جمله گذر های پیاده وبوستانها وباغ های شفابخش می تواند اثرات مفیدی برآرامش روانی و تمدید قوای ذهنی شهروندان برجای نهد. این در حالی است که عواملی چون ترافیک سنگین به اختلال در کارکرد ذهنی منجر می شود وبا افزایش ساعات رانندگی اختلال اعصاب وبروز خشونت فیزیکی و مشاجرات لفظی ومیزان تصادفات نیز زیادتر می شود.
_دسترسی فیزیکی یا بصری به فضاهای باز وطبیعت همواره یکی از معیارهای ارزیابی کیفیت ساختمان ومسکن محسوب می شود. براین اساس اگر طرح معماری به استفاده کنندگان امکان دسترسی به نوروتهویه طبیعی داده وچشم اندازطبیعی وسبز مناسبی را درمعرض دید واستفاده قرار دهد در تامین سلامت استفاده کنندگان موثر خواهد بود. پیوند وترکیب عناصر طبیعی مانند آب وپوشش گیاهی با ساختمانها ومحیط مصنوع اثرات مثبت روانی را بر استفاده کنندگان دارد. به طور مثال وجود درختان درفضاهای مجاور مجتمع های مسکونی در کاهش میزان خشونت های محلی تاثیر گذار بوده است . همچنین وجود پنجره هایی با چشم انداز به پوشش گیاهی وفضای سبز در مقایسه با اراضی بایرکارکرد شناختی کودکان کم درآمد را ارتقا داده است . محققی به نام اولریچ در پژوهشی پیشرفته دریافته است که بهبودی ،بازسازی روحیه ونیاز به مراقبت های بعد از عمل بیماران ، در شرایطی که اتاق بیمار پنجره ای رو به فضای سبز داشته باشد در مقایسه با بیماری که پنجره ای رو به یک دیوار آجری داشته باشد بسیار مطلوبتر وسریع تر است.
صرف نظر از اثرات ورود نور طبیعی فضاهای باز به درون ساختمان ها که اهمیت نورگیر ها وپنجره ها رادر طراحی ساختمان نشان می دهد اثرات زیانبار نور مصنوعی نظیر نور تلوزیون وبرخی لامپ های روشنایی نیزدر مطالعات مختلف به اثبات رسیده است. تحقیقات نشان می دهند که سکونت در برج های مسکونی به کاهش فعالیت های فیزیکی ومشکلات رفتاری منجر شده وبیماری های تنفسی کودکان را به دنبال دارد و به اختلالات عصبی وانزوای اجتماعی منجر می شود. لیندهیم وسیم دریافته اند که کودکان زیر ۵ سال ومادران آنها بیش از دیگران تحت تاثیر اثرات منفی زندگی در برجهای مسکونی هستند درحالی که جوانان وکهنسالان ممکن است زندگی دربرجها را راحت ارزیابی نمایند.
امروزه وجود ساختمان های بیمار به ویژه در محیط های کاری واداری پدیده ای شایع وشناخته شده است.اصطلاح سندرم بیماری ساختمان برای تشریح غیبت های غیر ضروری زیاد در میان ساکنان ساختمان هایی که دارای کیفیت هوای کاملا ضعیف هستند به کار رفته است.صرف نظر از پیچیدگی ساختمان ها وبی توجهی طراحی آن به مسائل آسایش جسمی مانند حرارت وتهویه ونور خورشید ونظایر آن، منایع آلاینده محیط شهری نظیر آلودگی صوتی ، آلودگی کارخانجات، دود مونوکسید و دی اکسیدکربن وسرب تولیدی از اتومبیل ها نیز می تواند وارد ساختمان شود. البته با توجه به مواجهه مداوم شهروندان با این آلاینده ها ، پدیده سازگاری محیطی رخ می دهد وافراد با پذیرش ارادی یا غیر ارادی بخشی از این آلاینده ها خود را با محیطی منطبق می کنندد.اما بیماری خاص ساختمان زمانی رخ می دهد که تجمع حاد یا مزمنی از آلاینده ها در هر نوع ساختمان از جمله ساختمان های مسکونی رخ می دهد.علاوه بر دود سیگار وبرخی اسباب واثاثیه منزل ، دستگاه های فتوکپی ، صفحه نمایشگر تلوزیون ورایانه ودیگر لوازم دیجیتالی نیز ممکن است به بروز نشانگان ساختمان بیمار منجر شوند.بنابر این طراحی مناسب ساختمان با توجه به معیار های آسایش فیزیکی انسان وتهویه مداوم هوای ساختمان، می تواند شیوع علائم بیماری ساختمان را کاهش دهد.همچنین دریافت نور مستقیم خورشید در ساختمان ومسکن ، به ویژه در فضاهای زندگی روزانه می تواند به بهداشت محیط ساختمان کمک کند.نکته مهم دیگر آن است که علائم بیماری در ساختمان های با سیستم تهویه مطبوع بیشتر از ساختمان های با تهویه طبیعی دیده شده است.
پیشنهاد راهکار: بازیابی سلامت عمومی از طریق طراحی محیط و منظر شهری:
طراحی شهر ونواحی مسکونی زمانی می تواند زمینه ساز سلامت جسمی وروانی شهروندان باشد که بر اساس دیدگاهی ائتلافی وکل گرا مرکب از متخصصین سلامت وبهداشت محیطی از یک سو و برنامه ریزان شهری وطراحان از سوی دیگر به انجام رسد. براین اساس متخصصین بهداشت وسلامت عمومی جامعه می توانند با شناسایی تاثیر محیط کالبدی بر سلامت جسمی وروانی در گروه های مختلف اجتماعی پرداخته ونتایج تحقیقات خود را در اختیار طراحان وبرنامه ریزان شهری قرار دهند. برنامه ریزان وطراحان شهری نیز لازم است درفرایند تصمیم سازی پیرامون شکل محیط های شهری کارگاه های مشترکی را با متخصصان سلامت عمومی از یک سو و متخصصان حمل ونقل شهری از سوی دیگربه انجام رسانند تا فضاهای شهری پدید امده زمینه ساز ارتقای سلامت جسمی وروانی شهروندان باشند. یکی از الگوهای فضایی مناسب برای آزمون این دیدگاه ، طراحی فضاهای جمعی در مقیاس محله های مسکونی می باشد که به دلیل کنترل پذیر بودن متغیرهای کالبدی و انسانی آن ، می توان اثرات مداخلات پیشنهادی را مورد سنجش وارزیابی نیز قرار داد.
از راهکارهای ارتقای سلامت جسمی و روانی از طریق برنامه ریزی وطراحی موارد زیر قابل اشاره است:
۱) فعالیت فیزیکی وپیاده روی الگویی از زندگی سالم شهری است که وجود پیاده رو ها ، پیاده راه ها ، مراکز ومیادین خرید پیاده و مسیر های دوچرخه زمینه ساز بروز آن است.
۲)الگوهای نوین شهرسازی وطراحی محلات مسکونی مانند شهرسازی نوین –سنت گرایی نوین – طبیعت گرایی ،طراحی براساس شبکه حمل ونقل عمومی وطراحی محلات پیاده گراازنگرش های قابل توجه در ارتقای سلامت عمومی محسوب می شوند که بایستی متناسب با فضا وزمان مورد توجه قرار گیرند.درمقیاس محلات مسکونی ، کیفیت مناظروچشم اندازها، وجود مغازه هاوخدمات زندگی روزمره ، راحتی عاطفی وروانی افراد از حضور در خیابان، تداوم معابر وشبکه های پیاده وسواره ، دسترسی سریع وآسان به مقاصد مختلف محلی وکیفیت فضاهای پیاده از دستمایه های طراحی برای ارتقای سلامت ساکنان محسوب می شوند.
۳)الگوهای مختلط ومتراکم کاربری اراضی منجر به ایجاد تنوع وتراکم فعالیت ها وافراد حاضر وفعال در فضاهای شهری می شود. در این ارتباط توجه به فضاهای گم شده ورها شده وبلا استفاده در فواصل توسعه های پراکنده شهری مفید است. لازم است ازمنطقه بندی های مرسوم اداری-تجاری- مسکونی که فضاهایی فاقد مقیاس انسانی وجامعه گریزو بی روح ونشاط ایجاد می کنند پرهیز شود.
۴)توجه به موضوع امنیت وایمنی در فضاهای شهری از طریق نورپردازی خیابانی وبرنامه ریزی تداوم زندگی در فضاهای باز در ساعات خلوت مانند اواخر شب می تواند زمان حضور شهروندان را در این فضاها تمدید وتضمین نماید.
۵)ارتقای تعاملات اجتماعی وفرهنگ همسایگی از طریق تدابیرطراحی مناسب ازقبیل کاشت گیاهان ودرختان وطرح معماری منظردر حریم بلافصل همسایگی واحد های مسکونی در ارتقای نشاط وپیوند های اجتماعی موثر است.
۶) طراحی فضاهای عمومی ومدنی شهری که عرصه بروز افکار وتعاملات مدنی واجتماعی شهروندان بوده واز طریق جلب مشارکت های عمومی شهروندان علاوه بر کمک به اداره جامعه به سلامت ونشاط وشادابی اجتماعی شهروندان نیز منجر می شوند.
۷) طراحی فضاهای مطلوب از نظر زیبایی شناسی ومعماری ومنظر خیابانی که استفاده کنندگان از حضور در آن فضا حس عمومی مطلوبی داشته وبه تداوم حضور در ان تشویق شوند.
۸) طراحی مجتمع های سکونتی در ارتباط با مظاهر طبیعت وانرژی های تجدید پذیر که با تنوع وانعطاف پذیری کافی پذیرای حضور وفعالیت گروه های مختلفی از ساکنان بوده وعرصه های متنوع فعالیتی را در اختیار افراد قرار دهد.