کرونا؛ گفتگوی انسان و طبیعت
رضا سلیمانی
در میان میلیاردها موجود زنده که در تاریخ آفرینش بر روی کره زمین زیسته اند تنها یک موجود به تمام معنا ویرانگر بر این کره خاکی آمده است. انسان شاید از دید خود اشرف مخلوقات و تنها موجود لایق زیست بر روی زمین باشد اما از نظر زمین انسان بزرگترین غارتگر و ویرانگر زمین است و به سبب داشتن هوش بسیار توانایی فروانی نیز برای جنگ با طبیعت یافته است. ساختن سد و بیمارستان و دانشگاه و ورزشگاه شاید از دید بشر پیشرفت رو به جلو باشد اما از نظر تمامی موجودات زمین این حرکت ها غارت زمین است و بس.
حیوانات زنده دیگر در میانه مسیر انتخاب طبیعی گونه ها در زمین برای بقا می جنگند اما هیچ کدام در این بازی دست به تقلب نمی زنند اما بشر به کمترین راضی نیست و برای همیشه زیستن می کوشد. اتفاقی که برای ما شیرین است اما برای طبیعت گران و نهایتا طبیعت این موضوع را بر نمی تابد که تنها یک گونه زنده سالها و دهه ها بر عمر خود بیفزاید و تبدیل به مصرف کننده نهایی زمین شود.
روزی روزگاری طبیعت وبا و طاعون و سیاه زخم و کزاز و سل و جزام را برای بشر حواله کرد سرنیزه هایی که لازم بود بشر را با زانو در آورد و او را به تعادل برساند و مانع ترکتازی اش شود. این زخمها ادامه یافت تا نهایتا سرطان و ایدز را آزمود و سارس وابولا و … حالا کرونا! انسان باید از بام غرور پایین بیاید. باید بیاموزد که قرار نیست همیشه پیروز باشد. باید فراموش نکند حتی مالکان مجهزترین بیمارستانهای جهان نیز در معرض مرگ با ساده ترین ویروس هستند. کرونا گوشزد این موضوع بود که هیچ گاه نمی شود مرگ را به زانو در آورد و ما تنها نوع مرگ را تغییر می دهیم. یادمان نرود کرونا هزاران برابر ساده تر از طاعون است و نباید از آن بسیار ترسید کرونا قسمتی از معامله انسان و طبیعت است.
نتیجه هفده سال طاعون سیاه در اروپا را اگر با امکانات پزشکی آن زمان بسنجیم نتیجه ای جز نابودی کامل نوع بشر برای آن قابل تصور نبود اما حتی طاعون نیز در مقابل انسان زانو خم کرد.دلیل آن روشن است. بشر و طبیعت به هم زخم می زنند اما همدیگر را کامل نخواهند کشت زیر بقایشان سخت به هم وابسته شده است.
حالا کرونا آمده به نیت کساد کردن بازار روسپی ها در جهان به قیمت ممنوع کردن بوسه. با تجربه دور کردن نزدیک ترین انسان ها از یکدیگر… این بیماری آمده تا به سختی علیه وحدت بشر بایستد و به شدت با اجتماع مخالف است. کرونا جشن را دوست ندارد البته از عزاداری هم متنفر است. بیماری به شدت منزوی ای است و پس از این نتایج جالبی به همراه خواهد داشت.
کرونا بازتعریف جدیدی از رابطه به ما خواهد داد؛ دینداران را به واقع گرایی نزدیک خواهد نمود، لزوم رنسانس علمی دیگری را در طب گوشزد خواهد نمود، قدرت های شبه ماورایی را وادار به پذیرش واقعیت خواهد نمود، استقلال را در جوامع کوچک بنیان خواهد نهاد، اتکا و اعتماد به نفس را بالا خواهد برد، ما را به این نتیجه خواهد رساند که گاه ما هم می توانیم بهتر از بهترین پانسیون های پزشکی جهان عمل کنیم، کسانی که دهه ها مقابل مرگ ایستاده بودند را به زانو در خواهد آورد و البته به بشر زندگی بدون لیگ برتر و المپیک و پارتی را تمرین خواهد داد. از سویی نوعی جدید از ایثار و نوعدوستی را ترویج خواهد کرد، مرگ عزیزان را سهل الهضم تر خواهد کرد، حس تدافعی بشر را تقویت خواهد کرد و….
کرونا بسیار پیچیده تر از یک بیماری است و حاوی یک پیام از طبیعت به بشر که: کمتر با من بجنگ من خواهم توانست تو را شکست بدهم ولی همانطور که بارها کوتاه آمده ام و تو را از چنگال دهها اپیدمی جهان شمول نجات داده ام باز هم تو را به زندگی باز خواهم گرداند. من با تو جنگی ندارم تو هم با من و خودت نجنگ….بیا دوست تر باشیم.