در مصاحبه با حسن ضیافتی؛ افسوسی که حالا میخورم، برای حضورم در ستاد فلان نماینده اسبق نیست بلکه . . .
تهیه و تنظیم : شیرین ستایش
*** لطفا خودتان را به طور کامل برای خوانندگان نشریه معرفی بفرمایید.
حسن ضیافتی هستم؛ سال۱۳۵۲در روستای زنبیل متولد شدم. در سال ۱۳۷۷ با همسرم ازدواج کردم. زندگیمان خداروشکر تا الان ادامه داشته و قلبا مطمئنم با پستی و بلندیهایی که تا الان تجربه کرده ایم، زندگی مشترک موفقی داشته ام. دو فرزند دلبندم مهران و شایان ثمره این زندگی مشترک هستند. از سال ۱۳۶۳ در بوکان زندگی میکنم. از دوران کودکی با موسیقی آشنا شدم و از نوجوانی تاکنون به صورت حرفه ای موسیقی را دنبال کرده ام.
*** تعریف شما از هنر وموسیقی چیست؟
به صورت کلی اگر بخواهم نظر خود را بگویم درک من از هنر، بیان احساسات، مفاهیم و افکار به شیوه ای خاص و متمایز است و در مورد موسیقی، بیان احساسات انسان است به وسیله ی صدا و البته آمیخته با سکوت؛ صداهایی که خوشایند هستند و از نظم خاصی پیروی میکنند. بتهوون در تعریف موسیقی میگوید: موسیقی مظهری است عالیتر از هر علم و فلسفه ای.
**چرا به خوانندگی علاقهمند شدید؟ساز هم میزنید؟
علاقه بنده به خوانندگی برمیگردد به سن ۴سالگی که ازهمان موقع به گفته پدر و مادرم و اطرافیان، گرایش به سمت موسیقی مخصوصا خوانندگی در من وجود داشته؛ پس به نظر خودم بحث علاقه در بنده به موسیقی کاملا ذاتی و فطری بود اما در مورد نوازندگی باید بگویم خیر، تخصص ندارم و درحد معمولی با چند تا ساز آشنا هستم و چند بار سعی کردم بصورت حرفه ای دنبال کنم اما تا حالا این موقعیت برایم مهیا نشده.
*** در زمینه خوانندگی از چه کسانی الگو گرفته اید و از چه سبکی پیروی میکنید؟
طبعا کسانی بودند که در یک مقطع خاص زمانی الگوی بنده باشند؛ چون ما داریم در مورد موسیقی کوردی صحبت میکنیم و فکر میکنم با وجود اسطورههایی که ما داریم، این غیر ممکن است که کسی بیاید و در زمینه موسیقی فعالیت داشته باشد و نخبه هایی مثل استاد حسن زیرک، محمد ماملی، علی مردان و خیلی های دیگر را که تعدادشان هم کم نیست، نادیده بگیرد. استاد حسن درزی و استاد سعید نجاری (ماموستا ئاسو)، از اساتید بنده بودند و از نزدیک با ایشان در ارتباط بودم که جا دارد همینجا به رسم شاگردی از آنها قدردانی کنم. ولی در کل باید بگویم که جدا از بحث الگو قراردادن، فکر نمیکنم تا به حال از فرد خاصی پیروی کرده باشم؛ سعی کردم تا جایی که میتوانم خودم باشم و مسیر خودم را پیدا کنم .همه تلاشم این بوده که برای کاری که انجام میدهم به درون خودم رجوع کنم و به نظرم ارزشمند بودن یک اثر هم در هر زمینه ای از هنر (نه فقط موسیقی) به این است که بهش چیزی اضافه کنید.
***چه کنسرت هایی برگزار کرده اید؟ در این راستا آیا مشکلی هم وجود داشته؟
در همه شهرهای کوردنشین کنسرت برگزار کرده ام؛ از بوکان، سقز، بانه، مهاباد، سنندج تا شهرهای سلیمانیه و اربیل و در بیشتر دانشگاههای ارومیه، تبریز و تهران و تقریبا همه کانالهای تلویزیونی کردستان برنامه اجرا کرده ام.
درمورد کنسرت باید بگویم مشکل خاصی نداشتم و هرجا خواستم کنسرت اجرا کنم، موفق شدم؛ جدا از اینکه به هرحال دوندگیهای خودش را دارد و به آن راحتی که باید باشد، نبوده و نیست. برای انتخاب کارهایی که در کنسرت ارائه و اجرا میشود، یکسری ممیزیها وجود داشته و دارد که این کمی خواننده را اذیت میکند؛ چون خواننده دوست دارد حس درونی خودش را بدون سانسور به مخاطبانش ارائه دهد که با وجود این شرایط باز هم راهم را ادامه داده ام.
***به نظر میرسد استقبال از کنسرت های کوردی نسبت به کنسرت های فارسی ضعیف تر باشد، علت را در چه میدانید؟
در مورد استقبال از کنسرت های خواننده های کوردزبان نسبت به کنسرت های خواننده های فارس زبان، شاید بهتر باشد من رجوع کنم به خودم که آ یا کاری که من ارائه میکنم، چقدرمردم پسند وجوان پسند است.
اگر به ذائقه مردم توجه کنم و برایم مهم باشد، طبعا من هم باید مطابق ذائقه امروز مردم سبکم را انتخاب کنم و اگر این کار را نکنم باید ریشه مشکل را درخودم جستجو کنم. در کل در مورد کنسرتهایی که خودم برگزار میکنم جا دارد ازطریق همین تریبون ازمردم عزیزم تشکر ویژه داشته باشم که معمولا در کنارم و مایه دلگرمیام بوده اند.
***شما در چند دوره از انتخابات در ستاد یکی از کاندیداها مشغول انجام کار هنری بودید، فکر می کنید این کار چه تاثیری بر روند کار فرهنگی شما گذاشته؟
ای کاش بنده از نظر مالی آنقدر مرفه و بدون مشکل بودم که هیچ وقت به این مسئله فکر نکنم تا از هنری که دارم برای مقاصد اقتصادی استفاده کنم.
در جامعه ای زندگی میکنم که متاسفانه وضیعت نابسامان اقتصادی مردمش مشهود است و من هم از این شرایط مستثنا نیستم. اگر در ستاد نماینده خاصی حضور داشته ام، تحت هیچ شرایطی به معنی حمایت از آن شخص خاص نبوده و نیست؛ هرچند این حق هر انسانی است که پیرو فکر و جناح خاصی باشد که در مورد بنده به این شکل هم نبوده؛ صرفا پیرو هزاران وعده پوچ و توخالی بود که هیچکدامشان هم عملی نشد و افسوسی که حالا میخورم، برای حضورم در ستاد فلان نماینده اسبق نیست بلکه برای کسانی است که چقدر راحت شرافتشان را برای رسیدن به منصب و مقامی خاص و وعده های توخالی و دروغین به حراج میگذارند.
***برای اینکه محبوبیت حسن ضیافتی یک اتفاق وشانس نباشد و بتواند مسیرش را درست ادامه دهد، چه برنامه هایی دارید؟
چیزی که همیشه از صمیم قلب بهش افتخار کرده ام، این بوده که در کنار مردمم نفس میکشم و کار میکنم و عادی زندگی میکنم. بنابراین تحت هیچ شرایطی به این فکر نکرده ام که به واسطه هنری که دارم از کسی بیشترم و در همین راستا هم هر چیزی که تا به حال از بنده ارائه شده، چیزیست که از بستر قلبم، در کنار مردم و با مردم تپیده بوده؛ وقتی آنها خوشحال بودند و دلیلی برای شاد بودن داشتند، من هم همسو با شادی آنها خواندم و وقتی دردی را بینشان احساس کردم، بالطبع من هم غمگین و دردمند بودم و صدایی که از من بلند شده، تجلی همان درد یا اتفاق ناگوار بوده است. مسیر درست برای من تابع مردم و اجتماعی است که در بطنش دارم زندگی میکنم و درمورد کسب محبوبیت یا حفظ آن باید بگویم هیچ وقت برای من مثل یک هدف نبوده ونخواهد بود. همه چیز برمیگردد به مردم؛ اگر محبوبیتی داشته باشم حتما مردم لایق دانسته اند و منت گذاشته اند و اگر لیاقتی داشته باشم، در آینده هم خواهم داشت.
در آخر تشکر می کنم از شما و دیگر کارکنان این نشریه و برایتان آرزوی بهترینها را دارم و آرزو میکنم هر چه زودتر این مساله کرونا هم تمام شود و همه چیز به روال طبیعی خود برگردد.