شلیک در دماوند: پیام به بایدن
صلاح الدین خدیو
ترور دانشمندان و کارشناسان فعال در پروژه های هسته ای خاورمیانه، یکی از تاکتیک های قدیمی اسرائیل برای حفظ برتری هسته ای در خاورمیانه و انحصار جنگ افزارهای اتمی در دست خودش است.
این برنامه که در دهه هفتاد با ترور نظام مند دانشمندان هسته ای مصر شدت گرفت، در دهه هشتاد و نود مغزهای هسته ای عراق را یکی پس از دیگری هدف قرار داد و حتی دانشمندان فرانسوی و کانادایی همکار عراق از تیررس ماموران موساد دور نماندند.
موج ترورها از یک دهه پیش به ایران رسیده و ترور محسن فخری زاده نشان داد که علیرغم برخی وقفه ها، ماشین ترور اسرائیل متوقف نشده است. ترور امروز از این لحاظ اهمیت دارد که در بحبوحه حملات تقریبا روزمره اسرائیل به نیروهای هوادار ایران در سوریه و نزدیکی بی سابقه این رژیم با کشورهای عرب خلیج فارس رخ داده و نوعی اعلان جنگ غیررسمی محسوب می شود.
افزایش تنش سیاسی در منطقه در آخرین هفته های حضور ترامپ در کاخ سفید تا جایی است که تنه به تنه نوعی درگیری نظامی می زند. به نظر می رسد هدف بانیان این وضع، شکل دهی به سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دولت بایدن است. از این لحاظ ترور امروز دماوند را می توان، یک مین گذاری دیگر در در مسیر بازگشت آمریکا به برجام و بحرانی کردن پرونده هسته ای ایران از رهگذر تحریک تهران به واکنش متقابل دانست.
اسرائیل که از پشتیبانی بی شائبه امارات و عربستان برخوردار است، تلاش می کند، سیاست فشار حداکثری علیه ایران و یا دستکم خطوط کلی آن در دولت آینده آمریکا حفظ شود. تشدید حملات به سوریه در حالیکه، تحول نظامی خاصی رخ نداده و جبهه های جنگ، عملا فریز هستند، عمدتا با اهداف سیاسی و به قصد “رفتن روی اعصاب” تهران انجام می شود.
با این وصف ترور مهمترین دانشمند هسته ای ایران، بخشی از کارزار حفظ میراث ترامپ در خاورمیانه در فقدان خود اوست. منطقه آبستن جنگ است، اما ایران جنگ نمی خواهد و مایل است سیاست نه مذاکره نه جنگ فعلی را به سیاست “جنگ نه، مذاکره آری” تغییر دهد و دولت بی صبرانه منتظر ژانویه زمان تحویل قدرت در کاخ سفید است.
کلیت نظام هم با اگر و اماهایی به تابستان آتی و پایان دولت فعلی می اندیشد. تحریم های ترامپ علیه ایران برخلاف تحریم های دوران اوباما که مصوب شورای امنیت بودند، مخلوق دولت آمریکا هستند و متحدان اروپایی و شرکای آسیایی آن، لزوما دل خوشی از آن ندارند.
از این رو اگر دولت آینده، بخواهد “شل بگیرد”، سازمان تحریم ها به خودی خود تا حد زیادی از هم می پاشد. اما ائتلاف عبری ـ عربی جدید که این را نمی خواهد و قصد تغییر موازنه های فعلی خاورمیانه را دارد، از راه ارائه سیمایی “پیشاجنگی” از منطقه و برجسته کردن تهدید ایران، تلاش می کند راه بازگشت به دوران قبل از ترامپ را ببندد. به زبان دیگر با مخابره تصویری از منطقه که آتش و دود ساختگی، نمی گذارد واقعیت های آن دیده شود، چشم دولت آتی آمریکا را بسته و آن را مقهور ترجیحات و اولویت های خود نمایند.
به همین خاطر به نظر می رسد، ایران با گزینه صبر استراتژیک در پی عبور از تله امنیتی ـ سیاسی ائتلاف پیشگفته است. پس از هر ترور این سوال مطرح می شود که تروریست ها از کجا آمدند؟
در میان کشورهای همسایه ایران، آذربایجان نزدیک ترین رابطه را با تل آویو دارد. هرچند در ماه های اخیر امارات هم به جرگه دوستان نزدیک دولت یهود پیوسته است، اما در گذشته غالبا انگشت اتهام متوجه باکو و پیوندهای نزدیک امنیتی و نظامی آن با تل آویو می شد.
آیا اسرائیل صورتحساب سنگین حمایت از آذربایجان در جنگ اخیر و پیروزی برق آسا و قاطع آن بر ارمنستان را روی میز الهام علیف گذاشته است؟ هرچند شلیک کنندگان مشخصند، اما تدارک کنندگان و پشتیبانان فعلا در پس پرده هستند و نمی توان به ظن قاطع چیزی گفت. اما آنچه که روشن و خالی از ابهام است، این است که ترور امروز شلیکی به برجام به انگیزه کشتن جسم نیمه جان آن بود.