دریافت خودرو شاسی بلند برای این به ظاهر نمایندگان، شکست بزرگی است
سلیمان فیضی
عضو شورای شهر دور چهارم و شهردار اسبق بوکان
بر اساس فصل ششم قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، رکن اصلی تصمیمگیری و اداره امور کشور و یکی از سه قوه «مستقل» نظام جمهوری اسلامی ایران است. مجلس که دو وظیفه ذاتی «قانونگذاری» و «نظارت» بر قدرت حاکمه یا دولت را بر عهده دارد، در صورتی حائز جایگاه قانونی خود به عنوان یک قوه مستقل و در رأس امور خواهد بود که از «نمایندگانی مستقل»، برخوردار باشد.
نمایندگانی که قدر و شأن نمایندگی ملت را به خوبی درک کرده و انجام مسئولیت نمایندگی را که برای آن به نام مقدس خداوند قسم یاد کردهاند، با هیچ مصلحت ناموجهی، معاوضه نکنند. اما در عمل، جایگاه و اهمیت مجلس در نظام جمهوری اسلامی باعث شده تا افراد فرصتطلب، سودجو، متنفذ و متشبث به قدرت، نفوذ به این رکن مهم و مستقل نظام را هدف قرار داده و با تلاش برای وابسته و وامدار کردن نمایندگان آن، میکوشند کرسی وکالت ملت را به افرادی بدهند که گوششان در شنیدن صداهای بلند موکلانشان ناشنواست و در مقابل، زبانشان بر مدح هر آن چه که رنگ و بوی قدرت و ثروت دارد، رسا!
از این رو است که ایران امروز، برای تشکیل یک مجلس قوی، مؤثر، در رأس امور و خدمتگزار ملت، نیازمند نمایندگانی مستقل است، در چند روز اخیر و در شرایط سخت اقتصادی کشور که انتظار میرفت نمایندگان مردم در آخرین سال نمایندگی خود با نظارت بر دستگاههای اجرایی و شرکتهای دولتی موجبات فساد اداری و تخلفات مالی را برای تحقق شعار سال کاهش تورم و رشد تولید بیش از پیش عقیم کنند، خود با دریافت خودرو از بزرگترین شرکت خودروسازی کشور که بانی و باعث اصلی آشفتگی در بازار خودرو میباشد را پوشش دهند و منافع مردم در تولید خودرو باکیفیت و با قیمت واقعی و مناسب را فدای زیادهخواهی خودشان نمایند.
این به ظاهر نمایندگان بدانند که بسیار جفا و بیعدالتی دیدیم از کسانی که وجودشان به عقب ماندگی مردمشان وصل است و بقای خود را در نگاه داشتن مردم در فقر و تنگدستی میبینند و با توسل به هر وسیلهای تنها یک بار دیگر صندلی بهارستان را در زمستانی کردن معیشت مردم تصاحب میکنند و رکورد و افتخار شخصیشان را به رخ جوانان بیکار و سرگردان در حسرت زندگی شایسته و در خور شأن یک انسان میکشند.
اما این نە تنها پیروزی نیست، بلکه شکست بزرگی است که دامان ناپاکشان را گرفته و اگر امروز به هر سبب از آن فرار کردند، در آینده دیگر راه خلاصی نیست و به دست همین مردمی که بالا نگه داشته شدهاند، پایین کشانده خواهند شد و از مرکب پوشالی که برای خود ساختهاند، باید پیاده شوند و در واقع این بار قسر در رفتند و این مسند نمیتواند برایشان تکرار شود.
زمستان زر و زور و تزویرتان در راه است.
اگر چند باشد شب دیر باز
بر او تیرگی هم نماند دراز
شود روز، چون چشمه رخشان شود
جهان جون نگین بدخشان شود
“مولوی”